نامه ها، شماره 31
سیاوش دانشور

بردیا عزیز،
نامه شما در مورد چگونگی عضویت در حزب دریافت و برایتان فرم عضویت ارسال شد. از همکاری با شما خوشحالیم. پیشاپیش ورودتان را به صفوف مبارزه برای یک دنیای بهتر و برپائی جامعه آزاد و سوسیالیستی تبریک میگوئیم. برایتان آرزوی موفقیت و پیروزی داریم.
مهدی فدائی از دوسوردلف
خبر ناگوار خودسوزی یک جوان 28 ساله پناهنده و تقاضای شما مبنی بر خبررسانی در اینمورد دریافت شد. افشاگری و خبررسانی البته لازم است اما نمیتواند مانع تکرار چنین فجایعی شود. دفتر پناهندگی حزب بزودی کارش را در کشورهای مختلف شروع میکند. راه مقابله با چنین تراژدیهای ناگواری متشکل شدن پناهجویان و روآوری به مبارزه متشکل است. امیدواریم که شما هم در محل زندگیتان در این تلاش سهیم شوید. موفق و پیروز باشید.
هیوا سنه
رفقا با عرض سلام و آرزوی دیدارتان. من راستش سوالی دارم که خودم هم شک دارم طرح این سوال چقدر در نشریه درست است. این آقای آسنگران از رهبری حزب کمونیست کارگری در هر مطلبش به بقیه بچه محصل میگه. من این کلمه را از آدمهای غیر سیاسی و کسانی که خوشنام نیستند زیاد میشنوم. سوالم اینست چرا یک انسان سیاسی از این کلمات استفاده میکند. قربانتان هیوا از سنه.
هیوای عزیز،
متاسفانه برخی از دوستان سابق ما رادیکالیسم و فرهنگ پیشرو را با ادبیات و فرهنگ عقب مانده ترین اقشار جامعه عوضی گرفته اند. فکر میکنند هر اندازه رکیک تر حرف بزنند "رادیکال" ترند! بزعم خودشان با استفاده از این کلمات مخالفین شان را تحقیر میکنند. متوجه نیستند که نفس تحقیر کردن فرهنگ فاسد جامعه بورژوائی و فرهنگی ضد کمونیستی است. یک کمونیست علی القاعده تلاش میکند با مخاطبش برخورد برابر داشته باشد و اگر فضیلتی دارد آن را در قدرت استدلال و اقناع نشان دهد. اگر غیر از اینبود همه باید فرهنگ سلطنتی – فئودالی و مردسالار را الگوی خود قرار میدادیم و نیازی به نقد مستمر اخلاقیات و فرهنگ مسلط جامعه نبود. معمولا در جوامعی مانند ایران نوعی ادبیات و تکیه کلام را میتوان در اقشار منسوخ و کلاه مخملی دید که زن و کودک و پیر را تحقیر میکند و با صفات و القاب مشخصی افراد را مخاطب قرار میدهد. "بچه محصل" و "سوسول" هم جزو این نوع ادبیات است که از جانب مردان از نظر جسمی قوی و سرد و گرم چشیده – البته در چهارچوب خودشان- به جوانترها و بی تجربه ها و رقبا اطلاق میشود. در این فرهنگ پوسیده جوان بودن و محصل بودن ظاهرا جرم است. این موقعیت چماقی است برای ساکت کردن طرف و به تمکین کشاندش در مقابل لمپنهائی که عار دارند درس بخوانند و از طریق دیگری روزگار میگذرانند. آقای آسنگران یا معنی این کلمات را نمیفهمد و یا میفهمد و ترجیح میدهد اینگونه باشد.اگر دومی باشد جای بسی تاسف است. طبق طبقه بندی ایشان دانشجویان چپ و سوسیالیستی که با اعتراضات پرشورشان دنیا را متوجه خود کردند "بچه محصل" هستند! هفتاد درصد جمعیت ایران که نسل جوان در رده های سنی مختلف هستند در همین کاتاگوری عقب مانده ایشان جای داده میشوند! کمونیسم از برابری بیقید و شرط انسان شروع میکند و سن و سایز و جنسیت و موقعیت اجتماعی را به سیاق فرهنگ جامعه بورژوائی در تبئین حق انسان و حرمت او وارد نمیکند. جامعه امروز به لطف مبارزات سوسیالیستها و آزادیخواهان تا این حد رشد کرده که ظاهرا حقوق برابر انسانها را در در چهارچوبهائی پذیرفته است. جای تاسف عمیق است که هنوز افرادی پیدا میشوند که با نام "کمونیست" دست در انبان فرهنگ عقب مانده ترین اقشار جامعه میکنند. و این تنها نشان میدهد که سوسیالیسم شان تا چه اندازه سطحی و پوک است و اخلاقیات و فرهنگ متناسب آن نیز مجوز استفاده کردن از هر روشی را علیه مخالفینشان صادر کرده است. این تازه از خصوصیات کمتر مضر ایشان است. متاسفانه این تیپ اجتماعی در حزب کمونیست کارگری دارد رشد میکند و فعلا میدانداری میکنند. با اینحال این حزب انسانهای شریف و محترم هم زیاد دارد که نباید حسابشان را با امثال ایشان یکی دانست. این نه منصفانه است و نه واقعی. موفق و پیروز باشید.
رامین تیرانداز 
با درود. این ایمیل یک درد و دل صمیمانه است با تمام رفقای حزب اتحاد کمونیسم کارگری. به عنوان آخرین ایمیل ما در سال 2008. امیدوارم که فرصت داشته باشید تا مطالعه کنید و در این نامه پایان سالی، ما را همراهی کنید :
امسال هم تمام شد. با تمام اتفاقات خوب و بد به پایان رسید. شاید تلخ ترین سال زندگی علی جوادی امسال بود، چون زویا را از دست داد. حال در جشن سال جدید دیگر در کنارش نیست ولی ما هم به یاد زویا و در کنار علی جوادی خواهیم بود. امسال در یک اقدام سخت و اجباری و انقلابی از حزب کمونیسم کارگری جدا شدیم و سال 2008 را با حزب اتحاد کمونیسم کارگری آغاز خواهیم کرد. از نزدیک ترین و صمیمی ترین رفقای مبارزاتی خودمان به خاطر این تصمیم بسیار تهمت ها و ناسزاها شنیدیم و حتی تلویزیون را که می رفت تا با اجرای برنامه های زنده جای خودش را در خانه ها و در قلب مردم آزادیخواه ایران باز کند را رها کردیم تا رفقا انگ دیگری بر ما نزنند. در قالب جوانان حزب اتحاد کمونیسم کارگری وارد گود مبارزات شدیم و توانستیم در روز کارگر و روز دانشجو پرچم سرخ سوسیالیسم را به بالای سر ببریم. اما گفتن این جمله کلیشه ای ما را خسته کرده. می خواستیم بگوییم و بنویسیم امسال سال آخر حیات این نظام است اما دیدیم 28 سال داریم همین را می گوییم ولی ... پس بهتر است دیگر این را نگوییم. باید عیب کارمان را پیدا کنیم. باید راه حل را بیابیم. باید جواب این معادله را پیدا کنیم. اینطوری بهتر است. نظام شکستنی تر از آنچیزی است که فکرش را بشود کرد. این همه ترس و وحشت ساختگی باید از میان برداشته شود. ما سعی می کنیم این حس را در مردم ایجاد کنیم. اگر موفق شدیم مطمئن باشید امسال واقعاً نظام رفتنی است. سال 2007 با همه حادثه هایش گذاشت و رفت. سال 2008 را به این امید آغاز کنیم که ما می توانیم پیروز شویم.
با احترام، رامین تیرانداز، از طرف تمام جوانان حزب اتحاد کمونیسم کارگری در تهران،                                         سه شنبه  11/10/1386  تهران
رامین تیرانداز عزیز،
همیشه در نامه های شما عاطفه و درک موقعیت دیگران موج میزند. این حقیقتی سوسیالیستی است که نه تنها در ابراز همدردی انسانی بلکه در تلاش و انقلابیگری شما رفقای عزیز هم قابل مشاهده است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری و سنت کمونیستی هیچوقت اسیر کلیشه سازی نبوده و نباید باشد. درک موقعیت و شرایط جنبش مان، رفع موانع سازمان گری و تامین رهبری آن، تلاش برای پیشروی و تثبیت دستاوردها، داشتن مرز روشن با منش و روشهای چپ رادیکال و غیر کارگری و غیر مارکسی، و گم نکردن افق پیروزی و ملزومات آن بنیاد های اساسی کار ما هستند. ما موظفیم مسیر پیروزی انقلاب کارگری و کمونیستی را هموار کنیم. بقول شما باید پاسخ معادله موجود را بدهیم و در این پاسخ به چیزی کمتر از پیروزی تمام عیار کارگری رضایت ندهیم. رفقای عزیز جوانان حزب اتحاد کمونیسم کارگری درودهای گرم و رفیقانه ام را بپذیرید. به امید سالی پر تلاش برای پیشروی اردوی آزادی و برابری و سوسیالیسم در ایران. موفق و پیروز باشید.
ساعت شنی یا اتمی
ساعت شنی سریالی است جدیداً توسط حاتمی كیا ساخته شده و پخش می شود، حال اینكه این سریال با چه نگرشی ساخته شده و چگونه به پایان خواهد رسید معلوم نیست. ولی این برنامه فعلاً گوشه هایی از مسایل زیر را به نمایش گذاشته: فقر، فرهنگ مرد سالارانه، اعتیاد، بی خانمانی و بی حقوقی كودكان، بی ارزشی كار انسانها، تابو بودن نازایی، نگه داری كودكی بی سرپرست و حس انسان دوستانه یك زن و نگه داری جنین در رحم برای دیگری.
با تماشای آن چراهای زیادی در ذهن بیننده پدید می آید كه سریال جوابی به آنها نمی دهد اما پاسخ در این است كه سریال عاملین ایجاد چنین جامعه ای را به معرض نمایش نمی گذارد. افكار و شرایط حاكم بر جامعه نتیجه سلطه طبقه حاكمه است، طبقه حاكمه جامعه ما هم كه سرمایه داری اسلام سیاسی است. استثمار هر روزه  قشر زحمتكش چیزی جز فقر، فلاكت، بی خانمانی كودكان و دستگاه عقب مانده سیاسی هم چیزی جز مرد سالاری، زن ستیزی برای جامعه به ارمغان نخواهد آورد. واقعاً چه تركیبی از حاكمیت براین جامعه حكم فرماست در حالی كه در خیلی از كشورهای جهان سرمایه داری به تنهایی با ابزار سركوب خود یعنی بازار آزاد و فردیت انسانها به عنوان اساس جامعه، حقوق كارگر را به یك دلار در روز رسانده. ببینید با اضافه شدن چماق زن ستیزی، بی حقوقی كودك، دستگاه 100 هزار اعدام در حد فاصل ده سال و عقب ماندگی علمی و فرهنگی مذهب، طبقه حاكم چه سگهای افسار گسیخته ای خواهند بود.
البته اگر حاتمی كیا این دست مسایل را هم می خواست در سریال خود به نمایش بگذارد كه اسم سریال می شد ساعت اتمی نه شنی! ولی خب به یك حس نوع دوستی بین نقش زنان این سریال هم اشاره می شود كه در حل این معضلات و بعضی جاها فرار از دست آنها سعی بر كمك كردن به هم دیگر دارند كه بزرگترین نمونه آن تابو شكنی و نگه داشتن جنین كسی دیگر در رحم خود است. یا پناه دادن به زنان دیگر در خانه هم كه مشكلاتی از این قبیل دارند نمونه آن است. خب در پس تمام مجادلات و تلاشهای ما در جامعه موقعیت انسان، حقوق انسان، رفاه انسان، آزادی انسان، برابری و شكوفایی و حرمت انسانها نهفته است. ولی خب تنها راه رهایی از شرایط موجود متشكل شدن و مبارزه بر علیه تمامیت سرمایه داری و دستگاه حاكمه آن بر جامعه و استقرار جمهوری سوسیالیستی است كه متضمن آزادی، برابری و رفاه حال همگان می باشد. با درود های كمونیستی، رضا تابان.
رضا تابان عزیز،
دستتان درد نکند. من این فیلم را ندیده ام اما نامه شما تصویری از خط و پیام حاکم برآن بدست میدهد. معمولا در جوامع سرمایه داری همیشه متد بررسی مشکلات در یک دایره و سیکل باطل دور میزند که قرار نیست خود نظام موجود بعنوان مسبب این مشقات زیر سوال رود. در ایران اسلام زده نیز رعایت و آبروداری اسلام هم اضافه شده است. بطور کلی اولویت انسانی نقطه عزیمت نقد نیست چون این اولویت با اولویت سود و سرمایه و به این اعتبار نظام مدافع آن در تناقض است. نشریه یک دنیای بهتر از نقد کتاب و فیلم از دریچه تحکیم نگرش انتقادی و سوسیالیستی در جامعه استقبال میکند. از شما و دوستان دیگر که در این زمینه ها علاقه مند اند دعوت به همکاری بیشتر میکنیم. موفق و پیروز باشید.
تبريک سال نو
از خوانندگان نشريه، دوستان و رفقائى که پيام تبريک سال نو فرستادند صميمانه تشکر ميکنيم. متقابلا سال نو را به همه شما عزيزان تبريک ميگوئيم. بگذاريد اميدوار باشيم که گذشت زمان و منافع ارجح جنبش کمونيستى طبقه کارگر براى آزادى جامعه، نيروهاى کمپ آزادى و سوسياليسم کارگرى را در جبهه هاى نبرد طبقاتى عليه سرمايه متحدتر کند.
کاميار آزادمهر
پیرامون پلنوم دوم حزب اتحاد کمونیسم کارگری
پلنوم دوم حزب به خوبی برگزار شد و یک موفقیت دیگر در کارنامه حزب اتحاد کمونیسم کارگری ثبت شد. این پلنوم حرف های بسیاری را با خود داشت و حقایقی را برای آن ها که نمی خواستند باور کنند برملا کرد. این حقیقت که ما می توانیم نه فقط حزب خود بلکه جامعه را سازمان دهیم. حضور فعال اکتیویست های ما در اجتماعات مختلف در داخل و خارج در همين مدت کوتاه این ادعا را ثابت می کند.
شاید این بزرگترین وظیفه حزب اتحاد کمونیسم کارگری در این 6 ماهی که گذشت بوده است. کاری که از نظر بسیاری از هم رزمان سابق ما غیر ممکن می نمود! خيلى ها عليه ما شعار دادند، غرض ورزانه تلاش کردند ما را منزوی کنند، کليشه وار جملاتى را تکرار کردند، اما انگيزه و ريشه ما قويتر از آن بود و هست که فکر ميکردند.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری در کنار تشکل بندی و ثبات سیاسی و گرفتن اتوریته لازم، از حرکت به سوی تبدیل شدن به یک حزب سازمانده و تاثیر گزار بازنماند. تا هم اکنون تشکیلات داخل حزب در مبارزات دانشجویی، کارگری و زنان براى ایفاى نقش شايسته و کمونيستى تلاش کرده و ما نتيجه اين تلاشها را هرچه بيشتر ميبينيم. ما پاهایمان را هرچه محکم تر بر روی زمین کوبیده ایم بدون اینکه خود را در توهمات شیرین غرق کنیم. ما برای آنچه شايسته کمونيست بودن است خیز برداشته ایم. کار فشرده و 24 ساعته ما در این 6 ماه با همه مشکلاتی که داشتیم نشان داد که می توانیم به این هدف برسیم و می رسیم. باید همچنان به فعالیت های خود ادامه داده و ریشه های خود را در اعتراض کارگری و دانشجویی و زنان بگسترانیم. باید همچنان در دنیای واقعی بر علیه دشمنان واقعی بلند شویم!
اگرچه کمبود هایی نیز هست اما ظرفیت برطرف کردن آن ها نیز هست. بسیاری از اعضای جدید حزب اتحاد کمونیسم کارگری هنوز آنطور که بايد نقش خود را بازى نکردند. اما این حزب متعلق به تمام کسانی است که برای اهداف مشترک کمونيستى کارگرى تلاش می کنند. این حزب ما است و باید به دست ما ساخته شده و بعنوان يک گلوله آتشين به قلب دشمن برود. در سال جدید باید هدف ما رفتن به سوی ساختن تمام عيار یک حزب سازمانده و رهبر باشد. تشکیلات داخل باید بکوشد تا جایگاه خود را در حزب پیدا کرده و در کنار آن چهره های خود را به جامعه معرفی کند!
کاميار بسيار عزيز،
فرصت را غنيمت شمرده و مجددا به شما رفقاى عزيز، به شما کمونيستهاى پرشور نسل جديد درود ميفرستم. اراده انقلابى ويژگى کمونيسم مارکس و منصور حکمت است. ما همواره تاکيد کرديم و مجددا تاکيد ميکنيم که بايد از کنار تبليغات نازل با تاسفى رد شد و مشغول جنگ بى امان عليه بورژوازى و نظام منحط اسلاميش شد. دنياى فرقه اى و کوچک را بايد به حال کسانى که به اين دنيا عادت کرده اند واگذاشت و به مسائل و سوالات واقعى انسانهاى واقعى پاسخ داد. ما نبايد دشمن اصلى و هدف اصلى را گم کنيم. ما نبايد سلاح نقد تيز و مارکسيستى را يک لحظه زمين بگذاريم اما همين جنبه و خصوصيت ما بايد بدوا متوجه نيروهاى بستر اصلى بورژوازى باشد. ما نبايد يک ذره تنمان را به توهمات و تبليغات خودخشنود کن چپ راديکال بزنيم. همانطور که بدرست اشاره کرده اى ما بايد نيرويمان را مستقل از مرزهاى جغرافيائى منسجم و متحد کنيم و در نقشه اى واحد به جان جامعه بيافتيم. ما فرصت زياد نداريم اما مسئوليت مان بشدت بالاست. هيچ انسان عاقلى از کمونيستهاى اين دوره نميپذيرد در يک شرايط بغرنج مشغول مسائل و سوالات حاشيه اى باشند. دراين اوضاع پيچيده اعتراض سوسياليستى در جامعه خط و رهبرى و سازمان ميخواهد و حزب کمونيستى اگر هسته فشرده در متن اين اعتراض سوسياليستى نباشد، هرچه باشد حزب کمونيستى نيست. دست شما عزيزان را بگرمى ميفشارم و بهترين ها را برايتان آرزو دارم.*